از آنجایی که بازیگران اروپا در قرن هفدهم شروع به نمایش در تئاترهای دائمی کردند ، که در آن توسط قوسی از تماشاگران جدا می شدند ، لذا مشکل ایجاد شایه بر چهره را به علت نورپردازی شمع ها و لامپ های روغنی با استفاده از گریم از بین میبردند. این احتمال وجود دارد که بازیگران لوازم آرایشی زنان را با استفاده میکردنددر قرن 18 استفاده از لوازم آرایشی بسیار افزایش یافت. زنان و مردان به میزان کمتری ، صورت خود را با اکسید سرب برای یک رنگ کم و (سولفید جیوه) برای پر رنگ کردن استفاده کردند. هر دو ترکیبات سمی بودند. با استفاده گسترده از لوازم آرایشی ، مشاهده شد که چهره های کم رنگ تر در نور کم نور راحت تر دیده می شوند. در دهه 1770 استفاده از رنگ سفید در صحنه کاملاً مشهود بود ، گرچه تمایل داشت تا حرکت بین ماهیچه ها را پنهان کنند.
در اوایل قرن نوزدهم ، به دنبال اختراع روشنایی بنزین و چراغهای قوس ، ضرورت استفاده ظریف تر از مواد آرایشی را در صحنه اروپا و آمریکا ایجاد کرد. پالت بازیگر در این زمان شامل گچ سفید ، گچ آبی رنگ ، کاغذهای آغشته به رنگ قرمز و جوهر هند بود. بعضي از بازيگران شناخته شده بودند كه چهره هاي خود را با رنگ سفيد ديوارها ، غبارپوشيده شده از آجرهاي قرمز و سياهي كاغذ يا چوب پنبه سوخته ، درست مي كنند. اعتبار برای اختراع گریم تئاتر متعلق به کارل Baudin از تئاتر Leipziger Stadt است. وی با آرزوی پنهان کردن اتصال بین لبه جلوی کلاه گیس و پیشانی خود ، یک خمیر گوشتی رنگی از روی سفید ، زردچاله ، زردچوبه را مخلوط کرد. تا سال 1890 گریم های تزئینی تئاتر در بسیاری از رنگ ها به صورت تجاری در دسترس بودند و سایر وسایل آرایش نیز برای استفاده در تئاتر شروع به تولید کردند.
عمل گریم در تئاتر غربی با موج شور و نشاطی که پس از جنگ جهانی دوم روی تئاتر دامن زد بسیار تغییر کرد. از آنجایی که این صحنه وارد سالن شد و تماشاگران در همه طرف منطقه بازیگری ترتیب داده شدند ، این بازیگر به تماشاگر نزدیکتر شد و همین امر بررسی دقیق را ممکن کرد. آرایشهای ضعیف بودو ظاهرها نیز ضعیف بنظر میرسیدند لذا چندین شیوه باید کنار گذاشته میشدند. نقاط قرمز در گوش و استفاده از سایه روشن (که برای اولین بار برای خنثی کردن تأثیر چراغهای جلو استفاده شده بود) مضحک به نظر می رسید. بازیگران شروع به رد کردن رنگهای چرب به نفع وسایل آرایشی کردند که برای صنعت تصویربرداری ایجاد شده بود ، یک آرایش محلول در آب که قادر به پخش آن در یک شستشوی نازک از رنگ است. ظاهری کاملاً طبیعی را ممکن ساخت. تمایل به طبیعی گرایی در ظاهر نگرانی اساسی بود.
پیشرفت های بسیاری در تکنیک های آرایش در درجه اول برای فیلم ها و تلویزیون ایجاد شده و سپس به سرعت در تئاتر غربی به تصویب رسید. به عنوان مثال ، که در آن زمان یک باند ابریشم وجود داشت که با رنگ در پیشانی مخلوط شده بود ، تغییر بزرگی ایجاد کرد. این نوع کلاه گیس برای کار فیلم موفقیت آمیز نبود ، زیرا ناپیوستگی برای دوربین آشکار بود. نوع جدیدی از کلاه گیس ایجاد شده بود که با لبه توری پلاستیکی ساخته شد که در آن موها گره زده می شوند. با چسباندن توری به پیشانی ، به نظر می رسد موها کاملا متعلق به پوست هستند و در نتیجه یک مو طبیعی به نظر می رسد.
در طول نیمه دوم قرن بیستم ، آرایش به طور فزاینده ای در کل طراحی تولید قرار گرفت. آنچه در گذشته به عنوان حقوق و مسئولیت بازیگر به شکل انفرادی مورد توجه قرار گرفته بود ، تحت تأثیر طراحان ، کارگردانان و هنرمندان آرایش قرار گرفت. در اواخر قرن بیستم ، شرکتهای بزرگ تئاتری کارکنان هنرمند در زمینه گریم را به کار گرفتند که وظیفه آنهااطمینان از اجرای هر آرایش به صورت طراحی شده و سازگار بودن آن با نقش را داشتند. بعد از اواسط قرن بیستم ، آرایش لاتکس لاستیکی نیز مورد استفاده قرار گرفت تا به پوست جلوه ای از پیری شدید داده شود ، کلاه های طاس ، ایجاد بینی های کاذب واقعی و انواع دیگر گوشت های اضافی استفاده شد.
ایدئولوژی بسیاری از گروه های تئاتر جایگزین که پس از جنگ جهانی دوم ظهور کردند ، منجر به پذیرش گریم آنها شد. در این شرکتهای تئاتر بازیگر به دنبال پنهان کردن یک شخصیت نبود بلکه در عوض به عنوان خودش در ملاء عام حضور داشت و مستقیم با مخاطب ارتباط داشت. تئاتر لایوینگ یکی از این شرکتها بود. حتی وقتی نقش های نامگذاری شده تعیین می شدند ، این بازیگر در زیر نقش به وضوح قابل رویت بود. در تئاترهایی از این دست ، استفاده از آرایش به معنای توهم گرایانه آناتامه بود اما به معنای آیینی استفاده می شد. آزمایش در تئاتر آیینی منجر به استفاده از ماسک و آرایش بسیار تزئینی یا نمادین شد ، همانطور که در jingxi (اپرا پکن) در چین یا تئاتر کابوکی و نو در ژاپن این نمونه ها یافت می شود.
شرکت های تئاتر غربی از نیمه دوم قرن بیستم بر کنترل بازیگر روی روند تحول متمرکز شده اند. گروتوفسکی بازیگران را ترغیب کرد که بدون کمک گریم سعی در تغییر و تحول خود داشته باشد. اگر بعد از بررسی سایر تغییرات ممکن در شخصیت ، از آرایش استفاده می شد ، گروتفسکی معتقد بود که استفاده از آن بسیار پر معنی تر خواهد بود. رشد مدار تئاتر در انگلیس در دهه 1960 و 70 ، که اجراهای خود را به اتاقهای کوچک صمیمی منتقل کردند ، به همین ترتیب بازیگر را وادار کرد تا تمام وسایل توصیفی غیر از گریم را امتحان کند ، که در حد بسیار زیادی طبیعی به نظر می رسید.
به استثنای تولیدات استایل شده – از جمله گربه های موزیکال (1981) که بازیگران شبیه گربه ها هستند – آرایش در تئاتر تجاری ، اروپا و آمریکای شمالی در اواخر قرن بیستم تمایل داشت که بسیار طبیعی باشد. در اواخر قرن بیست و یکم ، روشنایی صحنه به طور کلی از نظر رنگ و شدت بسیار طبیعی شده بود. به همین ترتیب گریم از نظر ظاهری طبیعی تر شده بود.